سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
با سلام خدمت تمامی کاربران عزیز، شما می توانید اخبار، نظرات، انتقادات، و حتی عکس های خبری خود را بوسیله پست الکترونیک (almas_kavir92@yahoo.com) با ما در میان بگذارید. با تشکر
آرشیو وبلاگ
آرشیو وبلاگ
لینک دوستان
آمار وبلاگ
    بازدید امروز: 506 بازدید
    بازدید دیروز: 11 بازدید
    بازدید کل: 414493 بازدید
دوشنبه 92/8/13

احمد توکلی: ابراز نفرت و لعن و نفرین از ستمگری و ستمگران، امری کاملا فطری و ممدوح است. حتی ظالمان از این که ظلم متوجه آنها بشود بیزارند. تمام قواعدی که بشر برای نظم و امنیت جوامع وضع کرده است بنا بر فرض بر همین امر فطری تکیه دارد.

 

 

 

در مناسبات بین المللی نیز تلاش ها لااقل در ظاهر، معطوف به حاکمیت قواعدی است که مانع سلطه کشوری بر کشور دیگر شود. حتی همین تحریم هایی که علیه ما وضع شده است به بهانه جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی وضع می شود. چرا ؟ چون ادعای مذکور با ادعای دیگری تکمیل می ­شود که ایران اتمی سلطه­ جویی خواهدکرد و مانع دوام امنیت منطقه و جهان می­‌گردد.
وقتی امری بنا بر فطرت همه ابناء بشر باشد، حسب اقتضاءِ این نفرت، اقدامی را برای نشان دادن بیزاری در پی داشته است. آن قدر این مسأله روشن است که در کشورهای غربی برای اظهار این تنفر قاعده وضع شده و تظاهرات علیه امور منفور ضابطه­ مند است.
در سلطه گری و ستمکاری دولت آمریکا، غیر از افراد هم سنخ خودِ آنان و جاهلان و غافلان از مناسبات و تاریخ چند صد ساله آمریکا، چه کسی تردید دارد؟ تاریخ آمریکای مرکزی و جنوبی، آسیای شرقی، و خاورمیانه مشحون از سلطه گری خونین و مزورانه ایالات متحده آمریکا ست. اگر ملت ایران به دلیل این جنایات و هزاران برابر آن ها آرزوی مرگ چنین اقدامات و روشها را بکند، رفتاری انسانی کرده است یا غیرانسانی؟ رفتاری منطبق بر منطق قرآن دارد یا ندارد؟
آیا ملت ایران از فطرت انسانی خویش و روش خدا پیروی کند یا از کسانی که او را به خاطر ظلم ستیزی و ابراز نفرت نسبت به روحیه و روش استکباری ملامت می کنند؟
*
مذاکره یا رابطه سیاسی تابع مصالح ملی است. رابطه با آمریکا نه مثل نماز است که واجب باشد، نه مثل شراب است که حرام باشد، بلکه تابع مصالح ملی است. به اصطلاح فقهی باید دید با مذاکره و رابطه غبطه مسلمانان تامین می شود یا با عدم مذاکره و قطع رابطه. یک مصلحت عمومی برای همه مسلمانان و ایرانیان وجود دارد که اصل است.
در جهانی که به تعبیر امام خمینی(ره) یک شهر شده که کشورهای مختلف هر یک، محله‌ای از آن شهرند، اصل بر ارتباط داشتن با همه محله‌های شهر است که بدون آن زندگی مقدور نیست.
در سال‌های اول دهه شصت هجری شمسی، جریانی به ظاهر انقلابی در سپاه زیر نظر سیدمهدی هاشمی معدوم(سردسته گروه منحرف و فتنه‌گری که در بیت مرحوم آیت ا... منتظری نفوذ داشت) شعار «رابطه با ملت‌ها آری، رابطه با دولت‌ها نه» را سر می‌داد که امام امت رحمت ا... علیه در ملاقات سفیران و کارداران جمهوری اسلامی با ایشان، در دو سال پیاپی به این تفکر حمله کردند و بر ضرورت داشتن رابطه با همه کشورها تاکید شدید داشتند. تنها دو استثنا داشت که اسراییل و آفریقای جنوبی قبل از نلسون ماندلا بود.
آمریکا نیز خودش با ما قطع رابطه کرده بود و از موضع متکبرانه و فرا دست وارد می‌شد. امام فرمودند آقای کارتر این نمی‌شود که شما در عرش باشید و ما بر فرش و با هم مذاکره کنیم؛ شما هم از عرش فرود آیید و بر فرش بنشینید، آن‌وقت مذاکره مقدور است.
طی سال‌های طولانی همواره وقتی آمریکا دعوت به مذاکره می کرد پیش شرط می‌گذاشت که شما باید بیایید در مذاکرات بگویید چرا سلاح کشتار جمعی می‌سازید؟ چرا حقوق بشر را نقض می‌کنید؟ چرا از تروریست‌ها حمایت می‌کنید؟ در واقع دعوت به محاکمه بود، نه مذاکره. آمریکا خود در مقام شاکی، دادستان و قاضی می‌نشست و ایران را در مکان متهم می نشاند. بدیهی بود که پذیرش مذاکره با چنین آرایشی بلاهت بود نه عقلانیت. مقامات جمهوری اسلامی هم همواره می­ گفتند، هیچ پیش ­شرطی را نمی‌پذیریم، بلکه اول باید آمریکا دارایی‌های ما را که به طور غیرقانونی بلوکه کرده‌ آزاد کند تا علامتی از اراده سیاسی مسالمت‌جویی باشد.روشن است که انجام مذاکره و رساندنش به معاهده و امضای آن، با ناسزا و نارواگویی مذاکره‌کنندگان یا مقامات رسمی دولتی قابل جمع نیست ولی مقامات غیردولتی و مردم می‌توانند کار خود را بکنند. در این مورد از امام(ره) موارد روشنی به خاطر داریم. مثلا در قصه جنایات آل سعود در مکه مکرمه در سال 1366، امام فرمودند که اگر از صدام بگذریم، از آل سعود نخواهیم گذشت. در عین حال بعد از یکی دو سال به وزارت خارجه دستور دادند که باب مذاکره و تجدید رابطه را طی کند، که شد. یا در ماجرای سلمان رشدی درحالی که فتوای مشهور اعدام انقلابی آن ملعون را صادر فرمود، دولت را از موضعگیری رسمی منع فرمود.
تجربه بشری هم همین تفکیک را نشان می‌دهد. هم‌اکنون در آمریکا سالانه فیلم‌‌های زیادی علیه ملت و دولت ایران ساخته می‌شود، هر روز مقالات و پیام‌های ضدایرانی، حتی ضد ملت ایران منتشر می‌گردد، ولی به بهانه آزادی بیان دولت آمریکا هیچ مسؤولیتی برعهده نمی‌گیرد، بنابراین مردم، رسانه‌ها(در معنای عام) می‌توانند به ابراز نفرت و بیزاری خویش از نظام ادامه دهند و دولت هم کار خودش را بکند. البته با نظارت رهبری و مردم. اعتقاد به پیمان شکنی تاریخی آمریکا نیز باعث متوقف کردن تلاش برای حل مسایل فی ما بین نیست، فقط مراقبت بیشتر می طلبد.
*
اما تفاوتی که در این مرحله پیش آمده است که منجر به اجازه رهبری در انجام مراودات هوشیارانه برای آزمودن عملی ادعاهای مقامات آمریکایی و رفع تحریم‌های ظالمانه شده است، تغییر ادبیات و گفتار بخشی از مقامات دولت آمریکاست. برای اولین بار:
1) رئیس دولت آمریکا بدون هیچ پیش شرطی پیشنهاد مذاکره مستقیم داده است.
2) از احترام متقابل و گفت‌وگوی برابر یاد کرده است.
3 ) وزیرخارجه این کشور به اصل غنی‌سازی تعرضی نکرده و میزان غنی‌سازی را مورد اعتراض قرار داده است.
البته اینکه چرا در این اوضاع و احوال آنان به این نتایج رسیده‌اند، بحث جداگانه‌ای می‌طلبد. بنابراین فرصتی هم برای ما پیدا شده که بی‌توجهی بدان، یا بدتوجهی به آن، هر دو می‌تواند برای ملت بزرگوار ایران و اسلام عزیز هزینه داشته باشد.معنای بی توجهی معلوم است، نباید از کنار این فرصت تاریخی و تقریبا بی‌سابقه بی‌اعتنا گذشت. اما بدتوجهی آن است که موضع اصیل دینی و انسانی ضد ظلم و استکبار بودن خود را فراموش کنیم. مردم خود را از ابراز تنفر نسبت به ستمکاری و کبریایی ورزیدن باز داریم. ذوق‌زدگی نشان دهیم. درست برعکس هر کسی باید کار خودش را بکند، مردم بر سر پیمانشان با خدا و شهدا هستند و با حفظ موضع اعتقادی، فطری و انسانی خویش عمل می‌کنند، دولت را هم قابل اعتماد می‌شمارند و به آن در چارچوب حکمت، عزت و مصلحت، اجازه تعقیب منافع کشور را می دهند.
در عین حال با چشم‌های بیدار مراقب رفتارها و نتایج هستند.هر نوع عملی که نشانه ضعف ملت باشد، برای مذاکره‌کنندگان ما هزینه دارد، چون قدرت چانه زنی آنان را برسرکسب منافع بیشتر کاهش می‌دهد. کمک به دولت و تیم مذاکره کننده این نیست که مثلا تابلوهای صداقت آمریکایی را پایین بکشد، بلکه برعکس است. ذوق‌زدگان هم به اشتباه یا تعمدا با شدت بیشتری تیم ایران را تضعیف می‌کنند.
اشتباه برخی این است که تصور می‌کنند با مذاکره و معاهده با آمریکا همه مشکلات کشور حل می شود، مگر سوءمدیریت، سوء سیاست و فساد و خودرأیی را دخیل در پیدایش این وضع نمی‌دانند که چنین تصور غلطی را ترویج می‌کنند. مگر آمریکا در این کشور آقایی نمی‌کرد و فقر و بیچارگی حاکم نبود؟ مگر هم اکنون کشورهایی که در منطقه آمریکایی شده‌اند، بیچارگی و بدبختی ندارند؟ با کسانی هم که تعهد دارند حرفی نداریم. زمان رسوایی آنان نیز خواهد رسید.

 

منبع:قدس انلاین



ارسال توسط almasshargh نظر بدهید
عناوین آخرین مطالب ارسالی
صفحات دیگر